نحوه نوشتن یک صحنه پیشنهاد ازدواج در یک رمان: 8 مرحله

فهرست مطالب:

نحوه نوشتن یک صحنه پیشنهاد ازدواج در یک رمان: 8 مرحله
نحوه نوشتن یک صحنه پیشنهاد ازدواج در یک رمان: 8 مرحله

تصویری: نحوه نوشتن یک صحنه پیشنهاد ازدواج در یک رمان: 8 مرحله

تصویری: نحوه نوشتن یک صحنه پیشنهاد ازدواج در یک رمان: 8 مرحله
تصویری: این ویدیو برای زیر 14 سال مناسب نیست🚫🚫 2024, ممکن است
Anonim

عاشقانه یک ژانر نمادین است و اکثر مردم یا آن را دوست دارند یا از آن متنفرند. صرف نظر از این که کتاب شما عاشقانه است یا خیر ، ممکن است لازم باشد یک صحنه پیشنهاد بنویسید. اگر تازه وارد ژانر عاشقانه شده اید ، نوشتن آن صحنه می تواند یک صحنه دشوار باشد ، اما با چند قدم سریع ، شروع آن آسان خواهد بود!

مراحل

یک مرحله پیشنهاد ازدواج را در یک رمان بنویسید مرحله 1
یک مرحله پیشنهاد ازدواج را در یک رمان بنویسید مرحله 1

مرحله 1. پشتوانه ای از پیشنهاد ایجاد کنید

زن و شوهر شما در حال ازدواج هستند ، و در بسیاری از رمان ها ، منطقی نیست که آنها با شخصی ازدواج کنند که قبلاً حتی ملاقات نکرده بودند و هیچ توضیحی در مورد دلیل آن نداشتند. قبل از نوشتن این پیشنهاد ، مطمئن شوید که در پشت آن نوشته اید ، زیرا این پیشنهاد بسیار منطقی تر خواهد بود.

  • هر عروسی به این دلیل نیست که این زوج عاشق هستند. برخی از عروسی ها با ازدواج تنظیم می شوند ، در حالی که برخی دیگر برای "خیر بزرگتر" هستند - به عنوان مثال ، یک شخصیت توسط یک شرور قدرتمند تهدید می شود و تنها راه جلوگیری از شرور این است که با شخصی ازدواج کنید ، احتمالاً حتی با شرور!
  • حتی اگر داستان شما جنبه ای دارد که باعث می شود غریبه ها ازدواج کنند - به عنوان مثال ، اگر فردی در جهان رمان از یک سن خاص بزرگتر شود ، به طور خودکار با شخصی ازدواج می کند بدون توجه به اینکه آنها را می شناسد یا نه - مطمئن باشید که خوانندگان از این موضوع آگاه هستند. اگر بدون هشدار در کتاب قرار داده شود ، خواننده فقط گیج می شود.
مرحله پیشنهادی ازدواج را در رمان بنویسید مرحله 2
مرحله پیشنهادی ازدواج را در رمان بنویسید مرحله 2

مرحله 2. صحنه را تنظیم کنید

پیشنهاد در یک غذای فست فود ممکن است طنزآمیز باشد ، اما خیلی باکلاس نیست. لازم نیست صحنه عاشقانه باشد ، به خصوص اگر ازدواج اجباری باشد ، اما حداقل باید شرایط را منطقی نشان دهد. و اگر شخصیت عصبی است ، آن را نشان دهید! همانطور که در مثال های زیر نشان داده شده است ، مهم است که احساسات شخصیت خود را بنویسید. اکثر داستانها عاشقانه ای بین رباتهای بدون احساس ندارند.

  • باران روی زمین می چکید و از پنجره به پایین می لغزید - همان پنجره ای که براد و لیزا در کنار آن ایستاده بودند و باران را تماشا می کردند. دستان براد در جیب هایش فشرده شده بود - یکی از آن ها یک جعبه حلقه ای کوچک و مخملی بود. اکنون بهترین زمان برای پیشنهاد بود - او می دانست که این را همیشه در داستانهای عاشقانه دیده است. اما چگونه کسی این کار را انجام داده است؟ آیا آنها فقط حلقه را بیرون کشیدند و گفتند: "آیا با من ازدواج می کنی؟" یا منتظر ماندیم تا طرف مقابل ابتدا صحبت کند؟ س questionsالات زیادی برای براد بدون پاسخ باقی مانده بود ، که همه آنها قلب او را در سینه اش تکان داد ، اما بزرگترین س unال بی پاسخ برای براد این بود که آیا او حتی بله می گوید؟
  • آلیسون به یاد آورد که این اولین باری بود که کائوری با دوست دخترش بیرون می آمد. جای تعجب نیست که کائوری خیلی ترسیده بود. یک سوزن گناه کوچک دختر بلوند را درگیر کرد - او زندگی کائوری را به یک حلقه انداخته بود و او را مجبور کرده بود با او قرار ملاقات بگذارد ، فقط به این دلیل که سایه تهدید کرده بود به هر کسی که تا به حال از او مراقبت می کرد صدمه می زند مگر اینکه نامزدی خود را با نامزد مرتب شده اش از بین ببرد. به او حتی نمی خواست با کائوری ازدواج کند - او دختر اوتیسم را بیشتر از یک دوست صمیمی نمی دید - اما می دانست که چاره دیگری ندارد. او می دانست که این برای امنیت همه است - برای بقای همه.
مرحله پیشنهاد ازدواج را در یک رمان بنویسید مرحله 3
مرحله پیشنهاد ازدواج را در یک رمان بنویسید مرحله 3

مرحله 3. صحنه پیشنهاد را به خوبی بنویسید

صحنه را خسته کننده نکنید ، مانند این که شخصیت می گوید: "با من ازدواج می کنی؟" و دیگری به طور خودکار می پذیرد. برای نوشتن یک پیچ و تاب ایجاد کنید و صحنه را به خوبی توضیح دهید. برای مشاهده نمونه هایی از نوشتن بهتر یک صحنه پیشنهاد به مثالهای زیر توجه کنید.

  • براد ناگهان گفت: "لیزا" و دوست دخترش برگشت تا به او نگاه کند. عرق کرده بود ، واضح بود ، اما اهمیتی نمی داد. این لحظه شجاعت او بود او جعبه حلقه را آنقدر سریع از جیبش بیرون کشید که لیزا نتوانست بفهمد چیست و به سرعت موقعیت خود را از نشسته روی کاناپه به زانو زدن روی زمین با جعبه در دستان تغییر داد. چشمان لیزا گشاد شد و دهانش در حالی که براد در حال گفتن بود گفت: "دوستت دارم و می خواهم بقیه عمرم را با تو بگذرانم. آیا با من ازدواج می کنی؟"
  • دختر موهای بلوند به سمت کائوری برگشت ، که دستانش را دور لاستیکی که اغلب با خود داشت می پیچید. "کائوری. اگر ازدواج کنیم چطور؟ اگر ازدواج کنیم ، من می توانم نامزدی والدینم را برایم تعیین کنم." اما کائوری ساکت ایستاده بود و به طور نامشخص به دوست دخترش نگاه می کرد. نگاه وحشتناک بر چهره او از این ایده ، دیگری را مات و مبهوت کرد. او آرام گفت: "و من واقعاً دوستت دارم ، کائوری." "من دوستت خواهم داشت هر طور که به این س answerال پاسخ دهی: آیا می خواهی ازدواج کنی؟"
  • "احمق" سایه در چهره ویلیام غرید و قطره قطره گوشه های دهانش را پاشید. "احمق! من می توانم تو را بکشم! من می توانم جهان را نابود کنم! من به شما یک فرصت می دهم تا همه کسانی را که دوست دارید نجات دهید - یک فرصت - و تنها کاری که باید انجام دهید برای نجات همه چیزهایی که تا به حال شناخته اید این است که با من ازدواج کنید!"
مرحله پیشنهاد ازدواج را در یک رمان بنویسید مرحله 4
مرحله پیشنهاد ازدواج را در یک رمان بنویسید مرحله 4

مرحله 4. واکنش به پیشنهاد را شرح دهید

همه پیشنهادات ازدواج به "بله" شاد و اشک آور ختم نمی شود - برخی دیگر بسیار متفاوت است. با خیال راحت آزمایش کنید ، اما سعی کنید مطمئن شوید که با نحوه واکنش شخصیت به احتمال زیاد مطابقت دارد.

  • لیزا دستش را روی دهانش گذاشته بود تا شوک خود را پنهان کند ، اما برد از چشمانش می دید که لبخند می زند. به آرامی سرش با تکان دادن بالا و پایین می رود و زانو می زند ، جعبه حلقه را کمی به پایین فشار می دهد و نامزدش را می بوسد و منتظر می ماند تا حلقه را روی انگشتش بچرخاند.
  • کائوری نگاهش را منحرف کرد و شروع کرد به تکان خوردن روی پای خود ، مثل همیشه وقتی عصبی بود. "من … آلیسون ، تو …" سرش را به طرف آلیسون برگرداند ، اما کاملاً با چشمانش روبرو نشد. "منظورم این است که قبول دارم ، اما … چرا؟"
  • ویلیام سیلی تندی به صورت سایه زد و او را متحیر کرد. "ویلیام" با صدای بلند پسر گفت: "من می دانم که تو یک دروغگو هستی. من می دانم که تو نمی توانی هیچ یک از کارهایی را که می توانی انجام دهی." من قصد ندارم به خاطر یک دروغگو جانم را بدهم - برای یک فرد بدرفتار و وحشتناک. نه ، من با شما ازدواج نمی کنم."
مرحله پیشنهادی ازدواج را در رمان بنویسید مرحله 5
مرحله پیشنهادی ازدواج را در رمان بنویسید مرحله 5

مرحله 5. تصحیح شده

همیشه مهم است که آنچه را که نوشته اید تصحیح کنید تا مطمئن شوید هیچ خطایی ندارید. حداقل دوبار صحنه را مرور کنید - یکبار به دنبال خطاهای آشکار یا طرح حفره ها باشید ، و بار دوم به دنبال موارد کوچکتر مانند اشتباهات املایی ، اشتباهات گرامری ، اشتباهات نگارشی و غیره باشید.

اگر در حال نوشتن روی رایانه هستید ، املای غلطگیر خود را روشن کنید. این می تواند به شما کمک کند تا غلط های نگارشی و گرامری را بسیار راحتتر از مواردی که اشتباه دارید تشخیص دهید. نرم افزارهایی که برای نوشتن در نظر گرفته شده اند ، مانند Microsoft Word یا Google Docs ، معمولاً این را به طور پیش فرض روشن می کنند

مرحله پیشنهاد ازدواج را در رمان بنویسید مرحله 6
مرحله پیشنهاد ازدواج را در رمان بنویسید مرحله 6

مرحله 6. یک دوست مورد اعتماد را تصحیح کنید

بسیار آسان است که وقتی چیزی را خودتان نوشته اید نادیده بگیرید. از یک دوست با مهارت های زبانی خوب بخواهید تا صحنه را تصحیح کند و از او بخواهید تا در صورت مواجه شدن با خطا علامت گذاری کند.

مرحله پیشنهاد ازدواج را در یک رمان بنویسید مرحله 7
مرحله پیشنهاد ازدواج را در یک رمان بنویسید مرحله 7

مرحله 7. هرگونه ویرایش مورد نیاز را انجام دهید

پس از اینکه دوستتان داستان شما را تصحیح کرد ، به مواردی که آنها مشخص کرده اند بروید و اشتباهات را تصحیح کنید. ممکن است از این که دوستان شما چقدر اشتباهات را متوجه شده اند شگفت زده شوید!

مرحله پیشنهاد ازدواج را در یک رمان بنویسید مرحله 8
مرحله پیشنهاد ازدواج را در یک رمان بنویسید مرحله 8

مرحله 8. به پایان رسید

صحنه شما اکنون کامل شده است و می توانید به قسمت بعدی داستان بروید.

توصیه شده: